نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, توسط ارشاد |

گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که… من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, توسط ارشاد |

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،

از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،

نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.

از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،

این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست!

میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ،

میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف احساسات عاشقانه ام بود ،

میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی

از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ،

هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم ….

نه اندیشیدن به تو فایده دارد ، نه فکر کردن به خاطره هایت ،

حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت….

تو لیاقت مرا نداری ، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری….

کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی ،

روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟

چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی ،

چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟

فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت ،

برو که تو با یک نفر راضی نیستی!

از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم ،

محال است دیگر برگردم ، حتی اگر از غم و غصه بمیرم….

از تو میگذرم و بی خیالت میشوم ،

شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم

اشتباه گرفته ای ، من آن کسی که میخواهی نیستم ،

تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی ،

میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی….

از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم ،

یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم….

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

نه از خاکم نه از بادم    نه در بندم نه آزادم

نه آن لیلاترین مجنون    نه شیرینم نه فرهاد

فقط مثل تو غمگینم      فقط مثل تو دلتنگم

اگر آبی تر از آبم           اگر همزاد مهتابم

بدون تو چه بی رنگم

بدون تو چه بی تابم

نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

 

عمريه ساكت و غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم
 
طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه
 
به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره
 
جاده از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشد
 
سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
اخر قصه همينه من و تنهايي و جاده
نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

از مرز خوابم می گذشتم،
سایه ی تاریک یک نیلوفر
روی همه ی این ویرانه فرو افتاده بود.
کدامین باد بی پروا
دانه ی این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟

در پس درهای شیشه ای رویاها،
در مرداب بی ته آیینه ها ،
هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم
یک نیلوفر روییده بود.
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می مردم.

بام ایوان فرو می ریزد
و ساقه ی نیلوفر برگرد همه ی ستون ها می پیچد.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟
نیلوفر رویید ،
ساقه اش از ته خواب شفافم سر کشید.
من به رویا بودم ،
سیلاب بیداری رسید.
چشمانم را در ویرانه ی خوابم گشودم:
نیلوفر به همه ی زندگی ام پیچیده بود.
در رگ هایش ، من بودم که می دویدم.
هستی اش در من ریشه داشت،
همه ی من بود.
کدامین باد بی پروا
دانه ی این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

گفتم با تو هستم ، اگر تو نیز با من باشی ، اگر روزی نباشی ، من نیز در این دنیا نیستم!
گفت ، با تو می مانم ، اگر تو نیز با من بمانی ، اگر روزی باشم ولی تو نباشی ،
من نیز با تو می آیم هر جا که باشی !

نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

لحظه دیدار نزدیک است

 باز من دیوانه ام مستم

باز میلرزد دلم دستم

باز گویی در هوای دیگری هستم  

ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است

نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

 

 

 
بگو در راه عشق ما چه باشد نقطه پایان آن
 نه وصل ما بود ممکن نه دل کندن بود آسان
 
به امید چه بنشینیم که هر چه پیش رو بینیم
سراب است و میان آن رهی دشوار و بی پایان
 
فلک بر ما همی تازد جهان با ما نمیسازد
دگر ما بر چه دل بندیم بگو دیگر عزیز جان
 
مرا دردیست ازعشقت که بر اغیار نشد عنوان
همان بهتر بسوزم زان غمت در خلوت پنهان
 
بیا تا بشکنیم زنجیر سرد بیکسی ها را
رها گردیم از این دوران سخت غربت هجران
 

 

ز یک دست نازنین من صدایی برنمیخیزد
بده دستی به دست من که بگریزیم از این زندان

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, توسط ارشاد |

امشب دلم پُره، امشب مسافری
فرصت نشد بگم چی می کشم بری

چشمم به رفتنت، دلگیرم از خودم
فرصت نشد بگم، من عاشقت شدم

من عاشقت شدم، ما میرسیم به هم
کاش مونده بودی و میشد بهت بگم

ما عاشق همیم، ما میرسیم به هم
کاش اینجا بودی و میشد بهت بگم

میترسم از همه، ازین شبهای سرد
تو فکر رفتنی، کاریش نمیشه کرد

میخواستم بهت بگم، فکر کسی نباش
میخواستم بهت بگم ، اما دلم نذاشت

من عاشقت شدم ، ما میرسیم به هم
کاش مونده بودی و میشد بهت بگم

ما عاشق همیم، ما میرسیم به هم

کاش اینجا بودی و میشد بهت بگم…

کاش

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 دی 1390برچسب:, توسط ارشاد |

 

اگه عاشقی سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته

اگه عاشق نیستی پس تلاش کن که طعمش را بچشی

چون تلخ ترین شیرینی روزگاره
 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, توسط ارشاد |

توی دنیا چی می خوای به پات بریزم

همه هستیمو من به سرا پات بریزم

لب پر خنده می خوای بیا لبهام مال تو

چشم پر گریه می خوای هر دو چشمام مال تو

بیا تا برات بگم من وجودم مال تو

بذار تا فدات بشم من غرورم مال تو

اگه بازیچه می خوای بیا قلبم مال تو

اگه رودخونه می خوای سیل اشکام مال تو

چرا من بی تو بمونم نمی دونم نمی تونم

واسه ی زندگی کردن تو را می خوام خوب می دونم

تو بدون عشقم تو هستی

برا من زندگی هستی

تو بدون عشقم تو هستی

برا من زندگی هستی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, توسط ارشاد |

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب  برایم یک رویای شیرین بود….
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, توسط ارشاد |

گل گلخونه ي من
يك يك دونه ي من
چراغ خونه ي من
اومدم باز ، اومدم باز
نميخوام گريه كنم ، واسه مرگ غنچه ها
تو به من هديه بكن ، پر پرواز پر پرواز
خسته دلداري ميخواد
از شما ياري ميخواد
توي قحطي وفا
دلپرستاري ميخواد
گل گلخونه ي من
يك يك دونه ي من
چراغ خونه ي من
اومدم باز ، اومدم باز
نميخوام گريه كنم ، واسه مرگ غنچه ها
تو به من هديه بكن ، پر پرواز پر پرواز
به من غم زده ي دل مرده
دوباره درس محبت بدهيد
من افسرده ي نااميد رو
دوباره به خنده عادت بدهيد


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, توسط ارشاد |

مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1390برچسب:, توسط ارشاد |

تقدیم به تو :

  

آه یکی بود یکی نبود یه عاشقی بود که یه روز

بهت می گفت دوستت داره آخ که دوست داره هنوز

 

دلم یه دیوونه شده واست بی آزاره هنوز

از دل دیوونه نترس آخ که دوست داره هنوز

 

گفتی که با وفا بشم سهم من از وفا تویی

سهم من ازخودم تویی سهم من از خدا تویی

 

گفتی که دلتنگی نکن آخ مگه می شه نازنین

حال پریشون منو ندیدی و بیا ببین

 

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 14 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.