نوشته شده در تاريخ جمعه 19 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

صدای زنگ تلفن: دخترک گوشی رو بر میداره :سلام، کیه؟

- سلام دختر خوشگلم منم بابایی!مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

- نمیشه!

- چرا؟

- چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 19 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

1- اعتراف می کنم یه بار تو ابتدایی املا را ۱۱ گرفتم. خانواده باید زیر برگه را امضا می کردن و ما نشون معلم می دادیم. من هم نمی خواستم همین زیر برگه را با دست خط بچگانه خودم امضا کردم زیرشم نوشتم… ملاهزه شد…

۲- اعتراف می کنم بچه که بودم تو دیکته مردود می شدم و برگه دیکته رو زیر فرش قایم می کردم. مامانم هم پیداش می کرد و تنبیه می شدم. بعدش من باز دیکته کم می شدم و می بردم زیر فرش قایم می کردم. نمیدونم یا خیلی دوست داشتم کتک بخورم یا اینقدر خنگ بودم که فکر می کردم دفعه قبل هم که مادرم پیداش کرد اتفاقی بوده.

۳- اعتراف می کنم دوران طفولیت یکی از بازی های من و داداشم این بود. یه پتو مینداختیم وسط خونه، می نشستیم توش، یه مگس کشم برمی داشتیم پارو می زدیم، بعد فکر می کردم الان تو مدیترانه ایم. تازه غرق هم می شدیم.

۴- اعتراف می کنم کلا آدمی نظیف و بهداشتی هستم. روزی ۲۰ دفعه دستام رو می شورم اما خیلی به حوله موله اعتقاد ندارم. اون لذتی که تو خشک کردن دست ها با پشت و شلوار و آستین پیرهن هست تو حوله لطیف نیست!

۵- اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم چای قند پهلو هم مث سینه پهلو یه مریضیه.

۶- اعتراف می کنم تو ۱۰ سالگی یه نامه واسه لینچان نوشتم که هوسانیانگ رو نگیره، بیاد با من ازدواج کنه. آدرسشم این بود خارج لیان شامپو… بعد که می خواستم پستش کنم مامانم پیداش کرد. من هم از دست مامانم قاپیدمش و جلوش عین بزغاله جویدمش و قورتش دادم. انگار که سند محرمانه طبقه بندی شده – ام آی ۶ – بود…

۷- اعتراف می کنم یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی من بود و باهاش درگیر بودم این بود که چه جوری «فریبرز عرب نیا» و «ابوالفضل پورعرب» رو از هم تفکیک کنم!

۸- اعتراف می کنم یکی از دغدغه های دوران کودکی من این بود که «نخ» وسط نبات چی کار می کنه آخه؟!

۹- اعتراف می کنم یکی از سرگرمی های پلید من اینه که توی جمع هدفون می زارم گوشم. آهنگ پلی نمی کنم. بعد گوش می کنم ببینم بقیه راجع به من چی می گن…

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

مهم نیست کی مقصر است

باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است

در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه

بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه

ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم پس نازنین بیا آشتی کنیم.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

 

۱- یقه اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.

 
 
۲- ناز و لفت و لیس رو بذارید کنار.
 
 
۳- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان که می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم که از آفتاب و از سایه می رنجم.
 
 
۴- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون ۱۷ یا ۱۸ خوبه. بالاتر که برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.
 
 
۵- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بکشید.
 
 
۶- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید، یه وقت کتابشو دور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می‌شه.
 
 
۷- پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.
 
 
۸- رو شکل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشکل…!
 
 
۹- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست کنید، همینا هستن که شادوماد می‌سازن واستون.
 
 
۱۰- یه کم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و… نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.
 
 
۱۱- در پوشش دقت کنید، لباس چسب و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می کنه، یه پوشش سنگین و اندکی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.
 
 
۱۲- مهمون که میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی کنید، خلاصه یه چشمه بیاین که بعله ما هم هستیم.
 
 
۱۳- سعی کنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه…
 
 
۱۴- تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حرکات و سکناتتون این نظر رو تایید کنید و دنبالشو بگیرید.
 
 
۱۵- بلاخره اگه خدای نکرده می‌خواین جزو اون یک میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملکت دوماد شن، که نمی شن) هر چی دارید، رو کنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم کمالات و هنر مندیاتتونه.
 
 
۱۶- و اینو بگم که از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی که با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارک خلوت دارید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش کار ندارم.
 
 
۱۷- …و آخرین توصیه اینکه عوض اینکه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل کبک سرتونو زیر برف کنید یه خورده به فکر زندگی آینده‌تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون کثیف می‌شید، می پکید …
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است :


می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم با صداقت باشم.من 25 سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و خوش‌اندام هستم. آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم.شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست ، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به 500 هزار دلار.خواست من چندان زیاد نیست. هیچ کس درآنجا با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟آیا شما خودتان....



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 13 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

هرچه هستم هرچه هستی ، توی قلبم ریشه بستی

هرچه باشم هرچه باشی ، نمیشه ازم جداشی

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 13 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 گویند غروب جایی است که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم آسمان من کجایی؟

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 13 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

تو که از اولشم جای من یکی دیگه توی قلبت بود
نگو به من که توهرکاری کردی درسته نگو حقت بود
تو که از اسمم و عشقم و حسم وقلبم دلتو کندی
به چشای منه ساده ی بی کس تنها داری میخندی
همیشه دروغ میگفتی واسه من میمیری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
بخدا همش دروغه که منو دوست داری…بگو دوستم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا میزاری… بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوست داشتنی و این بارم
باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم
من که این همه دروغ تورو باور کردم…بگو دوستم داری
یه دفعه دیگه بگو بگو که بر میگردم…بگو بگو بگو
توکه از اون همه حرفهایی که به تو گفتم چیزی یادت نیست
توکه میزاری میری و من اینجا میمونم باچشای خیس
تویی که ازم گذشتن آسونه واست،واست بازیچم
چجوری بهم میگفتی مثل قدیما عاشقت میشم
همیشه دروغ میگفتی واسه من میمیری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
بخدا همش دروغه که منو دوست داری…بگو دوستم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا میزاری…بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوست داشتنی و این بارم
باز بگو بی تو میمیرم بگو دوست دارم
من که این همه دروغ تورو باور کردم ….بگو دوسم داری
یه دفعه دیگه بگو بگو که بر میگردم ….بگو بگو بگو

نوشته شده در تاريخ شنبه 13 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

.

مهم نیست کجایی مهم اینکه هر جا هستی دوست دارم
مهم نیست تا ابد با هم نباشیم مهم اینکه تا ابد دوست دارم
مهم نیست قسمت چیه مهم اینکه قسمت شد دوست داشته باشم

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه

بچه مردم هم نشدیم ، ملت ما رو الگوی بچه هاشون قرار بدن

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن

چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن

کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن

کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم

ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت

زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه

نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه

محض رضای خدا مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن

عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم

والا گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم

کتابم که نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم

علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم

عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه

مهتابی هم نشدیم به ملت چشمک بزنیم

شامپو هم نشدیم ملت تو کفمون بمونن

ای خدا … بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون

توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر بخاطرمون خودکشی کنن

گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده

کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن

کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

جودی ابوت هم نشدیم بابا لنگ دراز خرجیمون رو بده

مهران رجبی هم نشمدیم همه بخاطر دماغمون بشناسنمون

حوا هم نشدیم شوهرمون آدم باشه

راستشو بخوای میترسم بگم آدمم نشدیم

نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

اتل متل توتوله
این پسره سوسوله

موهاش همیشه سیخه
نگاش همیشه میخه

چت میکنه همیشه
بی مخ زدن؟نمیشه

پول از خودش نداره
باباش رو قال میذاره

دی اند جیشو میپوشه
میشینه بعد یه گوشه

زنگ میزنه به دافش
میبنده هی به نافش

که من دوست میدارم
تاج سرم میذارم

صورت رو کردی میک آپ
بیا بریم کافی شاپ

تو کافی شاپ،می خنده
همش خالی میبنده

بهم میگن خدایی!
چقدر بابا بلائی!

همه رو من حریفم
میذارم توی کیفم

هزارتا داف فدامن
منتظر یه نامن

ولی تویی نگارم
برات برنامه دارم

اگه مشکل نداری
میام به خواستگاری!

 

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

 

قبلنا باباها ۷ تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند

 ولی الان یه دختر را ۷ بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

دستانت را ،
در برابرم مشت می کنی . . .
میپرسی گل یا پوچ ؟
در دلم می گویم :
فقط دستانت . . .

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

1 - دختر نيستيد
2 - هميشه خودتون هستيد(100 مدل آرايش نمي کنيد)


3 - فقط شما مي تونيد رئیس جمهور بشید
4 - فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید


5 - برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید
6 - توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید


7 - در کمتر از 10 دقیقه می تونید دوش بگیرید
8 - هر جور که حال کنید لباس می پوشید


9 - در کمتر 2 دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید
10 - و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید

""پسرای عزیز حالا که اینقدر بهتون حال دادم نظر یادتون نره""

""نتیچه اخلاقی این مطلب برای دخترا : به دل نگیر رو دل می کنی""
 
 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط ارشاد |

VBIran Pro

بوسه یعنی وصل شیرین دو لب

بوسه یعنی عشق در اعماق شب

 

بوسه یعنی آتش و گرمای تب

 

بوسه یعنی لذت از دلدادگی

 

لذت از دیوانگی لذت زشب

بوسه آغازی برای ما شدن

 

لحظه ای با دلبری تنها شدن

 

بوسه سرفصل کتاب عاشقی

 

بوسه آتش میزند بر جسم و جان

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.